سلاام
نمیدونم چرا زهرا فک میکنه بهش حسودیم میشه
واقعا دوست ندارم برم کیش زندگی کنم ! تازه دلم برا اونا هم میسوزه که قراره برن تو یه شهری که پر از سکوته و هیچ کسیو اونجا ندارن:/
اصلا کار عقلانی نبود که توی این گرونی برن کیش زندگی کنن ( کیش همه ی قیمتاش 6 برابر تهرانه حتی اب)
و اینکه استوری میذاره و من بهش میگنم دلم برات تنگ مییشه واقعا دروغ گفتم
چون زهرا خونه بغلیه و من ماه به ماه نمیبینمش نه اینکه خونه مامان جون همین!!
زهرا همه چیو خیلی دیر تعریف میکنه یعنی درون گراست و بعد از یه مدت لبرییز میشه و میاد همه چیو میگه چند هفته پیش که اومد همه چیشو تعریف کرد
من فقط نگاش کردم ، باورم نمیشد
همه استدلالاش از زندگی عشق های مزخرفش باشن
قبل از این که استدلالاش رو بهم بگه گاهی بهش حسودیم میشد
ولی حالا دلم براش میسوزه
همین!
درباره این سایت